اینا همش موردی هست
راجع به همه صدق نمیکنه
من 49 کیلو و 500 بودم وقتی ازدواج کردم
شدیدآ لاغر بود
قد که دیگه نگم یک وهفتاد😳 انگار میخواستن بهم جایزه بدن که اونهمه قد کشیدم.
اوضاع صورتم که دیگه افتضاحه افتضاح بود
فکر کن دیگه لپی وجود نداشت فقط یک دماغ بود
چندبار خواهرشوهرم گفت بیا برو پیش فلان دکتر. دیگه اونموقع مشکلات و وام و قسط و بدهکاری های اوایل زندگی رو داشتم شرایطم مناسب رفتن پیش دکتر تغذیه ای که خواهرشوهرم میگفت، نیود.
دیگه این یکی دوسال اخیر خیلی ذهنم رو درگیر کرده بود هر بار میگفتم شوهرم میگفت اگر برای من هستی که خیلی هم خوبی
حالا مردم هم مدام بهم میگفتن اعصابم بهم ریخته بود
دیگه از این پاییزی زدم به سیم آخر به شوهرم گفتم تو منو مثه انتر 15 ساله که توی مردم و مراسماتشون چرخوندی هر بار هم گفتم کفتی برای من خوبی همینطوری. من دیگه تحمل ندارم میخوام برم پیش اون پزشکی که 15 سال پیش خواهرت دست کرد توی چشمم گفت برو پیشش.
دیگه خلاصهانقلاب به پا کردم . راضی شد بالآخره بعد از کلی کش و قوس.
الآن نزدیک دوماه و نیمه که میرم پیشش راضی ام الهی شکر .