تو مرا جان وجهانی 💕 عشق خنگولم 👩❤️💋👨 امروز ۱۱ اسفند ۱۴۰۳هست تو دلم یه عالمه غم غصه فکر خیال هست ولی امروز بیخیال غصه هام میشم آرزوهامو میسپارم به خدا که دیر داده ولی بهترینشو داده خدایا ۱۷سال گذشت لطفا به من یه خونه بده که همیشه رویاشو داشتم آرامش بده خدایا حالمو خوب کن ..خدای خوبم خودم و آرزوهایم را به تو میسپارم امروز۱۴۰۳/۱۲/۱۱ ❤️❤️خیلی زود میام اینجا و ثبت میکنم که به آرزوم رسیدم 😍😍😍
من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه): برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمدهام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی. یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز میکنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم): حکایت مواجهه من با آدمهاییه که یهو ازشون عجیبترین بیمهریها رو میبینم...