من ۱۹ سالمه
از سیزده سالگی آشپزی کردم و نقریبا تمام کار ها رو بلد شدم
الانم که یعنی ۱۹ سالمه تمام کارهای خونه رو من میکنم چون مامانم سرکار میره و من برای دانشگاه رفتنم یسری مشکل پیش اومد
زیادهم بیرون نمیرم و اغلب تو خونم
همه فامیل هم میدونن که تمام کارهای خونه با منه و اینجوری سو استفاده میکنن
چند روز پشت سر هم خالم گفت بیا کمکم کارهای خونه تکونیشو انجام بدیم منم رفتم
و چند روز بعد نوه اش که یک سال از من کوچیک تره از شهذستان اومد گفت بیا پیشم رفتم پییشش بعد خالم به من گفت پاشو آب بزار واسه چایی منم بخاطر رعایت احترام چیزی نگفتم و پاشدم
اما همچنان داشت بهم دستور میداد نوه اش هم نشسته خب منم بهم برخورد
من فکر میکنم نحوه رفتار خودم اشتباست که باعث شده اینجوری باهام رفتار کنه
آخه من خواستم احترامشو نگه دارم اما انگار راست میگن خوبی که از حد بگذره تهش داستانه
نه تنها اینجا بلکه هر جایی میرم من باید پاشم کار کنم انگار معروف شدم به کوزت بودن
اما همچنان با این بهونه که دلم نمیخواد ازم ناراحت بشن خودمو اذیت میکنم
من چه جوری باید با اینا رفتار کنم