قرار داد خونه ی قدیمی مون تموم شده بود شوهرم خیلی اصرار کرد که میره مسافرت بعد میاد خونه اجاره میکنه ولی من قبول نکردم گفتم من یکماه کجا برم با دو تا بچه ، دیگه 8 ساله ازدواج کردم نمیتونم یکماه کامل برم خونه ی پدر و مادرم اینا ، الان که رفته مسافرت عذاب وجدان گرفتم میگم اگه میرفتم لازم نبود این همه اجاره خونه بده آخه اجاره اش خیلی زیاده به نظرتون کار بدی کردم ؟ آخه همیشه می‌دیدم مادرم اینا پشت خواهرای متاهلم که زیاد می مونن حرف در میارن منم یکی از اونا ، عذاب وجدان گرفتنم یه لحظه ولی آدمی نیستم که بمونم خونه. بقیه برام خیلی سخته با بچه ی شلوغ
نه خیلیم کار خوبی کردی عزیزم
پدرذخانوادتو در بیاری که شوهرت کرایه نده...
من باشم حاضرم دو‌بابر پول بدم نرم خونه کسی بمونم
چراتنهایی یکماه میره مسافرت
بهترین تصمیم همین بود
اینجور با بچه هاراحتتر و آزادانه تر زندگی میکنید
هروقتم حوصلتون سررفت میرید یه سر میزنید به خانوادتون...
ولی اونجور خیلی اوضاع خسته کننده ای میشد هم برای شما هم خانوادتون
خوب کردی
مگه میشع خونه مادر موند اونهم یکماه
نه بابا کار خوبی کردی
یعنی چی ی ماه جایی باشی که نه خودت نه بچه هات راحت نباشن.
یعنی اون حتما باید تو خونه باشه که اجاره بده شما آدم نیستین؟
یعنی حاضر بودی یک ماه خرج خودتو و بچه هات گردن پدرت باشه ولی شوهرت اجاره خونه نده؟
دیگه شما یه خانواده کامل و مستقلید قرار نیست هرچی میشه پدر و مادر تو زحمت بیفتن.
حالا چون اون نیست که شما و دوتا بچه نباید آواره باشین
کار درستی کردی وظیفشه جا و مکان شمارو فراهم کنه بعد هرجا میخوادبره
همسرت وظیفشع که هزینه مسکن شما چه اجاره چه رهن چه خرید نی فراهم کنه خوب کاری کردی تا خونه پیدا نکرده از جات تکون هم نخور بری خونه این و اون لوس میشه عادت میکنه
خوب کردی که نرفتی و خونه ی خودت موندی،موندن خونه دیگران واقعا سخته،هیجا خونه ی خود آدم نمیشه.هر سختی هم باشه خونه ی خود آدم یه چیز دیگه ست
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
40 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
