من دیشب رفتم برم پیش دوستم
ساعت 10 شب بود میخواستم برم خونشون
خیلی باهم راحتیما
یهو دیدم ارابش غلیظ کرده لباسای بیرونشو پوشیده
تو ایینه وایساده بود خودشو نگا میکرد من میخواستم برم تو اتاق بم میگف بیا نگا تو اینه کنیم😐😐😐😐
از طرفی چن روز قبلش یه عکس برام فرستاد من خندیدم گفتم تا وقتی من اینقد خوشکلم چطوری اینا به چشمت میاد بعد سر این حرف بام دعوا کرد گف چقد حسودی😐
منم گفتم خب واقعیتو میگم دوس پسرمم بم میگه خیلی خوشکلی یهو گف هر پسری با هر کی تو رابطه باشه تعریفش میده
این رفتاراش ینی چی