2777
2789

این جریان مال یکی ازدوستامه.اما چون خیلی بهم نزدیکیم.منم اطلاع دارم.

از زبون خودش میگم.

من وهمسرم توشهری زندگی میکنیم که هیچ کدوم ازخانوادهامون نیستن.پدرشوهرم چندسالیه فوت کرده ومادرشوهرم تنهاست.زن جوون وامروزیه .عضو یه انجمنیه که برای این کارش هر هفته یا دوهفته درمیون میاد شهرما.

ازاونجاییکه که اینجا فقط مابهش نزدیکیم میاد خونه ما.

اینم بگم همسر خودم بخاطرکارش جندسالی توشهردیگست وازم دوره.

حالا جریان ازاین قراره که من چون تنهام هردو سه ماه یبارمیرم خونه پدرم وچند روزی اونجا میمونم...

مادرشوهرم که میاد اینجا وقتی من هستم که میزبانیشومیکنم ومشکلی ندارم اما

چند باری بهم گفته کلید خونه رو بده بهم اگه اومدم نبودی من برم خونه،

راستش منم اصصلا دلم نمیخواد وقتی خونه نیستم کسی بیاد خونم بخاطرهمین حرفشو پشت گوش انداختم.

حالا دیروز اومده شهرما،من خونه نبودم،شهرپدریم بودم.رفته هتل

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

شوهرم فهمیده ناراحت شده زنگ زده بهم گلایه.

خودمم واقعا ناراحت شدم اما خب ازطرفی اصلا دلم نمیخواد کلید خونم دست کس دیگه ای باشه.

اگه خودم باشم اومدنش مشکلی نیست اما بدون من اصلا.

اینم بگم که این اومدناش خیلی واجب نیست یعنی میتونه زنگ بزنه اگه من خونه نباشم نیاد اما میاد.

من باشم توی این شرایط میدم. بالاخره خونه پسرش هم هست.اتفاق خاصی نمی افته .برای خودم بد میدونم مادر همسرم بیاد و برا هتل. همچنان که اگر مادر خودم بیاد و شوهرم میخواد کلید بده، بد هست از نظرم.

این نظر منه

با دو دسته آدم نمی شود بحث کرد : بی سواد و با سواد (( سمفونی مردگان، عباس معروفی))
چند باری بهم گفته کلید خونه رو بده بهم اگه اومدم نبودی من برم خونه، راستش منم اصصلا دلم نمیخواد وقت ...

خب بره...مجبورنیس که عضویتشوازانجمنه حذف کته..هرکه طاووس خواهدجورهندوستان کشد

صبورانه در انتظار زمان بمان، هر چیز در زمان خود رخ می دهد. حتی اگر باغبان، باغش را غرق آب کند، درختان خارج از فصل خود، میوه نمی دهند.

من بودم چیزهایی ک مربوط ب خودم بود چیزای خصوصی ک دوس نداشتم ببینه رو پنهان میکردم از چشمش ک اگه یه وقت کنجکاو شه بره سر وسایل!! ممکن هم هست اصلا اینجور شخصیتی نداشته باشه ها و کلید رو میدادم بالاخره تنها بوده و باید درکش میکرده، ولی کار درستی نیس ک خونه پسرت تو شهری باشه و ادم نتونه بره و بجاش بره هتل

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   یاروفادار  |  33 دقیقه پیش
توسط   vhjtr468  |  29 دقیقه پیش