2777
2789

بچها نامزد فعلی من در واقع خواستکار بوده و  خانواده ها در جریانن قرار شد ی مدتی برای شناخت اخلاقیات باهم در ارتباط باشیم! 

بچها من قبلا زمان دانشجویی ی دوست پسر چند ساله داشتم که خیلی پسر خوبی بود از هر جهت منو ساپورت میکرد کافی بود لب تر کنم من اونجا غریب بودم  خونه دانشجویی داشتم هر مشکلی پیش میومد  برام ردیفش میکرد از درست کردن ابگرم کن و وصل کردن گاز و بخاری و تا  درست کردن لامپ و فاضلاب و ....  

 در کل خیلی هوامو داشت مخصوصا ک غریب بودم حتی ماشینشو میداد بهم میرفتم کارامو انجام میدادم حتی ی دونه تعطیلی رو بدون برنامه نمیگذروندیم کل اطراف شهر و شهرای اطرافو گشته بودیم  من وقتی با اون تو رابطه بودم واقعا حضور حامیشو حس میکردم  دوست داشتنشو حس میکردم اینم بگم جفتمون دانشجو بودیم وقتمون ازاد بود  

ولی نامزدم اصلا اینجوری نیست وقت نمیذاره میگه دوستم داره ولی وقت نداره از طرفی رزیدنته سرش شلوغه خب بعد هر چیزی ک بالا گفتم رو نامزدم نداره و من حضورشو حس نمیکنم تو زندگیم دوست داشتنش بهم ثابت نشده چیکار کنم ؟ چی بهش بگم میخوام بهش بگم دوست داشتنتو بهم ثابت کن . 

 از طرفی چیکار کنم تو ذهنم مقایسه نکنم؟ اخه دو تا ادم متفاوتن نباید مقایسه بشن ولی من مدام مقایسه میکنم

https://www.ninisite.com/discussion/topic/15476171/%D8%A8%D8%B4%D9%82%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AC-%D8%B1%DB%8C%D8%AE%D8%AA%D9%85-%D8%AA%D9%88-%D8%AE%D9%88%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%85%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AE%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%86-%DA%A9%D8%B1%D8%AF



گزارش بزنید پاک بشه لطفااا

افکار منفی را کنار بگذار...یه سری به تاپیک هام بزن شاید به دردت خورد... https://harfeto.timefriend.net/16806231642489   اینم لینک چالش ناشناس اگر مشکلی یه سوالی داری بنویس اینحا میرم میخونم و توی تاپیک چالش ناشناس شات سوال شما میزارم و جوابتون رو می‌نویسم💕

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

نمیدونم واقعا 

رابطه قبلی چیشد که به ازدواج ختم نشد؟


🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)|| پس از تو، دیگر پذیرش نبودن ها، رفتن ها و پذیرش اینکه انسان ها نا امید کننده اند برایم راحت تر است (16شهریور1404)||

مال دو شهر متفاوت بودیم فارغ که شدم برگشتم شهر خودم کات کردیم دیگه

خب خیلیا از دو شهر متفاوت ازدواج میکنن و اتفاقا راضی هم هستن

دنیایِِ آرزوهام تو چشمایِ هیزٍ تو نیست :/

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   asraam  |  23 دقیقه پیش