دیگه حالم بدتر شد خونواده شوهرم رفتن پیش یه دعا نویس قدیمی بود پیر بود کارش خیلی خوب بود معروف بود فورا که رفتم پیشش گفت همزاد داری گفت این پیرزن خودش توبارداری بچه اش پسر بود بچه شو ازدست داد وقتی از مادرشوهرم دخترش میشه پرسیدم گفت اره مادرم پسرشو توهشت ماهگی ازدست داد