شوهرم یه زبونی فقط داره ،همیشه میگه دارم کار میکنم و فلان من خیلی زحمت میکشم بعد اندازه مرغ و برنج و پیاز و گوجه فقط ما ازش میبینیم
تا میگم یه چیزی رو نو کنیم،میگه خودتو با کی مقایست میکنی؟برو ملت رو ببین همین نونی که ما میخوریم هم توش موندن،سرتو مثل کبک نکن تو برف،برو بیرون از خونه ببین ملت تو یه لقمه نون هم موندن
ولی من هرکسی که میبینم و میشناسم زندگی همشون از ما بهتره،من نمیخام که مثل اونا هزینه کنیم ولی به اندازه خودمون میتونیم تلاش کنیم یکم وسایلو نو کنیم بعد از ده سال استفاده ازشون
واقعا دیگه حالم از خونه و زندگیم به هم مینوره،به هرچی توی خونم نگاه میکنم حالت تهوع میگیرم،دلم میخاد یکم بوی عید،بوی نویی بوی تازگی بیاد تو خونم
گریم میاد
پذیراییمون دوازده متره،اتاق خواب شش متر میگم دیوارا رو رنگ کنیم میگه ندارم خیلی میشه از کجا بیارم،ده میلیون میشه
میگم درامونو درست کنیم میپیچونه
میگم وسایل اضافیمون رو بفروشیم جا باز بشه ارزون بزنیم ببرن قبول نمیکنه،
الان گفتم زیرتلویزیونی،میزارایشی،تخت و کمد هیچکدوم براشون جا نیست و خونه باباتن بفروشیم یکی یه میلیون ببرن
میگه نه آینه کمد فقط یه میلیون بیشتره پولش الان
میگه همه اینا رو تو روز اول گفتی بخر
گفتم خب سال۹۴ عروسی کردیم رفتیم خونه اجاره ای بزرگ
بعدم رسم بود همونطور که بابای من جهاز خریده خونواده توهم اینو بخرن
بعدم اونموقع همه این چهارتا تیکه روی همدیگه شدن یه میلیون و صد که شما یه میلیونش رو دادید
حالا که اینا شدن یه میلیون من تا صدسال بقیه عمرم باید اینا رو با خودم بکشم
میگم نگاه کن مردم هرسال مبل نوشون رو عوض میکنن،چیزای جدید خریدن پارسال باز امسال عوضشون میکنن چطور توقع داری من ده ساله اینارو دارم باز طرز فکرت اینه من زن ولخرجیم که میخام اینارو بفروشم
میگه از کدوم مردم حرف میزنی؟هیچکس زندگیش اینطور نیست،زندگی ما از همه بهتره که پول نون داریم بخوریم
مردم پول نون ندارن،میگه تو از کدوپ مردم حرف میزنی،اصلا هیچکس پول نداره
بعدم گفت اگه دعوات میاد تا شروع کنم یه دعوای خوب راه بندازم باهات