2777
2789
عنوان

شاید یه تاپیک مفید💤☕️

| مشاهده متن کامل بحث + 173 بازدید | 41 پست

دوستم مُرد. در ۳۸ سالگی. در اثر سرطانی پیشرفته. خیلی درد کشید و در صلح و آرامش رفت.

زندگی رو پاس داشت. می‌گفت باید زمینی سوخته تحویل مرگ بدیم.


پاس زندگی رو بدارید. زندگی تنها فرصت ماست.



یه‌ نفر بهم گفت: «تو انقدر خودتو نمی‌بینی که حتی از ظرف بیسکوییت روی میز هم اون شکسته‌ هاشو برمی‌داری میگی سالم ‌هاش برای بقیه»

خواستم بگم یادت نره حواست باید اول از همه به خودت باشه؛

فداکاری هایی که میکنی مرز داره؛

خودتو فراموش نکن، 

تو در نهایت فقط خودتو داری…



ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

نصیحت پیرمردی:

روزی که موجودی سامانه تغذیه خوابگاهم منفیِ ٢٠هزار تومن بود و به بابام گفتم ۵٠ تومن بده و نداشت رو هنوز یادمه.

روزی که حقوقم از ١٠٠ میلیون تومن (تقریبا ۴هزار دلار اون زمان) گذشت رو هم یادمه.

فاصله‌ی اون دو روز، تقریباً ٧ سال کار و یادگیری بی‌وقفه، و مقدار زیادی خوش‌شانسی (که البته از دستشون ندادم) بود. 

خلاصه اینکه زحمت بکشید، یاد بگیرید، کار کنید، (با خارج هم کار کنید،) و با آدم‌های خفن ارتباط بگیرین؛ که هم بیشتر شانس بیارین و هم اگه روزی شانس زنگ خونه‌اتون رو زد، منتظر زنگ دومش نمونید.



تو کتاب سیلی واقعیت یه قسمت خیلی قشنگ داشت که میگفت:

‏_پرسیدم، اگه ماشینت پنجر باشه باهاش میری سرکار؟!

+گفت: خب معلومه، نه

_گفتم: اگه توجه‌ نکنی بری و بیایی باهاش، چی میشه؟!

+گفت: خب میترکه، نابود میشه

_گفتم: ما با ماشینمون اینکارو نمی‌کنیم، ولی بارها با خودمون اینکارو کردیم

کیلومترها خود پنجرمونو بردیم!



یونگ درباره با ترس و انتخاب ما در مقابله باهاش خیلی قشنگ میگه:


“اگر ترس از افتادن باشد، تنها راه نجات در پریدنی داوطلبانه است.

ترس تو هر کجا که باشد وظیفه ات نیز همانجاست.

 دقیقا در همانجایی که بیشترین ترس یا درد را احساس می کنید.

 بزرگ ترین فرصت برای رشد پنهان است.

 اگر ترس از افتادن باشد، 

تنها راه نجات در پریدنی داوطلبانه است.. 

 ببینید شخص از چه چیزی بیشتر از همه میترسد. 

تا بدانی که بعدا از کجا رشد خواهد کرد. 

بگذار سقوط کنی؛ 

اگر قرار است سقوط کنی.. 

 آنکه خواهی ‌شد تو را خواهد! گرفت”

‌‌


به خیلی ها نگفتم که برگشتم. چونکه سوال زیاد میپرسن. جزییات میپرسن. 

این تلخه

که توی مهاجرت اگر میخوای موفق باشی.. 

باید از هسته ایرانی دور باشی.


اون اواخر تو یه خیریه فرهاد آییش رو دیدم. گفتمش مرا نصیحتی کن که راهی غربتم.

مرا گفت: فرزند خاک جدیدت باش!

قاطی ایرانی ها هم نشو!🤷🏻‍♀️


‏یکی از اقای سلیمی پرسیده بود کی باید رها کرد؟ خیلی خوب گفته بود جایی که متوجه میشی داری تنهایی برای منافع دو نفر می‌جنگی. اونجا که میفهمی اونی که دچاره فقط تویی. جایی که می‌فهمی اشتراکات خیلی کمه و صرفا خاطره‌ها مونده.



الن دوباتن به چیز خیلی جالب گفت، گفت یه نشونه والدین خوب اینه که بچه‌شون دنبال معروف شدن نیست چون معنیش اینه سیستم تایید validation درونیش سالمه و خوب کار میکنه و نیازی نمیبینه که غریبه‌ها بشناسنش و با اینکه فقط یه تعداد ادم کمی بشناسنش که اون هم میدونه کی هستن، راضیه.


صحبتهای یکی رو گوش میکردم در مبحث حزن و از دست دادن، میگفت دوستم پسر جوونش رو در ۱۹ سالگی از دست داد و در اوج اون غم به من گفت اگر سالها قبل به من میگفتن تو یه پسر داری، ولی یا فقط برای ۱۹ سال داریش یا اصلا نداری، من باز هم همین ۱۹ سال رو قبول میکردم.


یه جایی خوندم که «آدم چاره‌ی آدم است. هر چقدر هم دور شویم، هر چقدر بی‌اعتماد‌ شویم و از آدم‌ها بگریزیم باز جایی به آغوشی پناه می‌بریم و اشک می‌ریزیم. از آدم‌ها به آدم‌ها پناه می‌بریم. از دستی که طردمان کرده است دور می‌شویم و دست‌هایی که به سویمان دراز شده است را می‌گیریم. به چشم‌های کسی که آزارمان داده است نگاه نمی‌کنیم و در چشم‌های منتظر دیگری غرق می‌شویم. ما ناگزیر به لمس دست‌هاییم، به بوسیدن، به بوسیده شدن، ما چاره‌ی همیم..»



ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792