مادر شوهرم مریض شده که وقتی رفت بیمارستان من رفتم پیشش هیچکس نیومد حتی خودم مرخصش کردم رفت خونه خودش ۴،۵ روز پیش این اتفاق افتاد
دیشب همسرم اومد گفت مامانم فردا واسه چند روز میاد خونمون مراقبش باشی
من همینجوری مات موندم که حداقل قبلش یه مشورت میگرفتی
مادر شوهر منم غرغرو و خاله زنک
نمیدونم این چند روز قراره چی به سرمون بیاد
الان از در که بیاد تو با اون حالش اولین چیزی که میگه اینه که پس چرا جارو برقی نکشیدی خونت کثیفه همیشه اینو میگه فرقی نداره اصلا کی کشیده باشم