وقتی زایمان کردم یشب ک تنهابودم خیلی ترسیدم ویچیز ایی اومد بنظرم حتی نزدیک بود دخترمو پرت کنم چون ازاونم میترسیدم نمیدونم بخاطرچیه اما هنوز مث پانیک از همه چی ترس دارم حتی از دخترم هنوز میترسم ب هیچکس نمیتونم بگم چون میدونم همه هم سرزنشم میکنن هم مسخرم میکنن خیلی عصبیم سراین موضوع😔
ن تازه نیست اما این مریضی لعنتی چندساله باهامه توخونه حالم بدمیشه انگار ی حمله میاذ سراغم حس میکنم ق ...
مثل حمله ی پانیک هست حتما برو پیش روانشناس و سوره ی بقره رو هم شب تا صبح کنار تختخوابت با صدای ملایم پخش کن و روی آب هم همون سوره ها که گفتم بخون و بخور قبل از طلوع آفتاب هم روی کمی اسفند آیة الکرسی و چهار قل رو بخون و فوت کن و دود کن همه جای خونه و اتاق ها ازهمون آب که روش دعاخوندی با کمی گلاب مخلوط کن توی اسپری بریز روی دیوارهای همه ی اتاق ها یکمی اسپری کن تابلوها و مجسمه ها و عروسک ها و پتوهایی که عکس انسان یا حیوان دارن رو جمع کن تو کمد بزار
نمیدونم عزیزم حتما تاثیر داره یه چیز دیگه حرز امام جواد روی پوست آهو حتما تو گردنت بنداز من همش میندازم تاثیرشوتو زندگیم دیدم از همه لحاظ بهتر شدم خداروشکر