تا روز عقد هیچی نیاوردن
دیگه بابام زد به روشون گفت برید نشون بخرید
هیچی رفتیم نشون خریدیم
بعدا که به شوهرم غر میزدم هیچی بدام نیاوردین گفت بابااااا برات نشون گرفتن در حد توان خودشون
منم گفتم باشه اید بیشتر نمیتونستن
بعد حالا امسال یهو پدرشوهرم گفت شوهرت پول خرییییید عقدتونو به من نداده به رو خودش هم نمیاره
مادرشوهرمم گفت حالا ولش کنین دیگهههه
منو میگی اصلا خشکم زده بود
گفتم من نمیدونستم بخدا
بعد رفتم با خودم اینقد گریه کردم گفتم ببین اینا همون نشون هم برا من نگرفتن