خانواده شوهر شما هم انتظار دارن هر مسافرتی میرید اونارو هم با خودتون ببرید؟ما جایی میریم نباید بگیم چون قیافه میگیرن و ناراحت میشن. البته بعدا متوجه میشن هفته پیش رفته بودیم اصفهان عروسی بعدش هم کلی گشتیم اصفهان رو مادرشوهرم مدام به بقیه تکرار میکرد که اینا برای گشت و گذار نرفته بودند رفتن عروسی برگشت
هرررر چی میگن مهم نیست،شما خوش بگذرونید خخخ،
نه مگه ميشه بد عادت شدن
چه انتظار بیخودی
اگه آدمای خوبی باشن آدم خودش دوست داره باهاشون بره ولی وقتی خوب نیستن نباید توقع هم داشته باشن
وا
چ توقع بیجایی
زندگی خودتونه دوس دارین تنها برید
والا من یه هفته بعد عروسیم گیر داده بودن باهم بریم شیراز
منم بخاطر اینا اصلا هیچ جا نرفتم گفتم پایان نامه دارم
ما هنوز نگفتیم مسافرت اینا جلوتر سوارن
کار خودتونو بکنید خونواده شوهر منم اینطوری بودند با این تفاوت زنگ میزدند دعواهم میکردند خدا لعنتشون کنه لحظاتمونو خراب کردند
تازه گیر داده بودن به شوهرم حالا که زنت پایان نامه داره تو بیا مارو ببر بابات خیلی نمیتونه رانندگی کنه
بخدا یه هفته بعد عروسیمون
مامان من با زن و شوهر تا سرکوچه هم نمیره
انگار تو ماشین بهم چسبیدیم
خخخ
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
