نه من سکوت نمیکنم کلی باهاش حرف میزنم اما نه به روشی که اون دوست داره.
دیشبم دید من حالم خیلی بد شده معذرت خواهی کرد.
یه چیزی میگم یه چیزی میشنوید خدا میدونه گذشتم در مقابلشون زیاده.هر کسی بود.
دخترشم بود باهاش بحث میکرد.
اما من هیچی نگفتم تا اینکه گفت برو بچه اتو ببر تا تربیت نشه نیارش.
بایدم معذرت میخواست.
لحن و حرفاش رو نمیتونم مکتوب کنم که همه منو درک کنند 😭😭
دیشب از دل درد و تب و لرز خوابم نبرد.
از بس عصبی بودم تو خواب 😭😭
صبحم با شوهرم بحثم شد الکی.بی حوصله بودم از بس.