شوهرم اومد.
پدرشوهرم میز مذاکره تشکیل داد واسه تربیت دخترم 😅
گفتم بابا بخدا من اعصاب ندارم ادامه بدید.
روش تربیتی شما واسه اون دوره جواب داده من نمیتونم بچه امو بزنم که خودشو خیس کنه.
دوباره از اول واسه شوهرم شروع کرد حرف زدن اماز نه با داد و بیداد مثل وقتی با من حرف میزد.
شوهرممنونم فقط سکوت کرد و گفت توام چیزی نگو بابام رو که میشناسی ولش کن بگه.
بعدم پدرشوهرم گفت من تو اوج عصبانیت بودم معذرت میخوام 😔