سلام من چندین سال خواننده سایت بودم وامشب از تنهایی واینقدر دلم گرفته بودش عضو شدم
کاری ندارم که حس ششم راست هستش یا دروغ
بعضی ها خدایی نفسشون حق هستش وحرفاشون درسته واقعا دیدم
فقط میخوام یکی حس واقعیش رو بهم بگه
2هفته قهر کردم واز خونه زدم بیرون برای اولین باره البته آمدم این یکی خونمون(توی2شهر خونه داریم)وهیچکس هم خبر نداره
حالا میخوام ببینم شوهرم کی میادش چون من نمیخوام برم خیلی بد شده واقعا نمیدونم چرا اینجوری شدش بعد5سال زندگی
شوهرت میاد ابشالا
خدا رو شکر امکانش رو داری اشتی هم بودی هر از گاهی بیا همین خونه.چند روز تنفس داشته یاش و برگرد. ی وقتایی ادم دلش میخواد دور باشه از جریان عادی زندگی
نه غرور ندارم اما مدتی خیلی اذیت شدم خیلی زیاد
میدونه من کسی ندارم نمیدونم چرا اینجوری رفتار میکردش باورت میشه2ماه خنده ش رو ندیدم2ماه با لباس توی خونه کلا ظهر وشب سر سفره بودش حتی خواب البته زمانهایی که سرکار بودش هیچی اینقدر باهاش حرف زدم بگو چطوری ومیدونه من خیلی پشتش هستم حرفام قبول میکردش اما عوض نمیشدش وبعضی وقتها میگفتش دست خودم نیستش اصلا بریدم کلا حوصله خودمم ندارم
منم5شنبه اون هفته بهشsدادم وگفتم واقعا خسته شدم منم دیگه بریدم ورفتم برای همیشه
که نوشت نه جایی رفتی نه میری بذار خودم رو پیدا کنم
منم چندروز خاموش کردم واونم چندبار زنگ زده بود کجایی چرا خاموش کردی بعدش دیگه هیچ خبری نشد ازش دیگه
مگه چشه که میخواد خودشو پیدا کنه؟
حالا تو زنگ بزن چون اون قبلا زنگ زده و جواب ندادی و خاموش بودی از دستت ناراحته و به غرورش برخورده
یه گروه ایتا دارم واسه همسرداریه خیلی خوبه اگه خواستی درخواست دوستی بده لینکشو واست بفرستم
مردا هم فقط با اقتدار دادن مرد میشن
اول مردتو مرد بار بیار بعد اونموقع خودش بزرگانه رفتار می‌کنه
عزیزم سنش کم نیستش
اما خیلی ضربه روحی بدی چندسال پیش خورده قبل اینکه ازدواج کنیم مادروپدرش از دست داده وتک فرزند بوده داغون شده ومتاسفانه دکتر اعصاب ناواردی رفته که فقط قرص زولپیدم داده بهش وتوهم زا بود تا ترکش دادم از این قرص چی نکشیدم الان فکر میکنم باز بخاطر کارش روحی بهم ریخته
میدونید بدیش اینه که نمیگه مثلا من رنج نخورم اما من اینجوری بدتر رنج میخورم که چطوره ونمیگه
بردم عزیزم اما واقعا این2ماه دیگه خیلی اذیت شدم خانمی
باورت میشه حتی خنده اش ندیدم وخیلی چیزهای دیگه
گفتم تنها باشه خودش پیدا کنه که البته خودش هم این حرف رو زد
حالا ان شاا...فردا بهش زنگ میزنم به بهانه یی چیزی ببینم چی میگه
ممنونم گلم از راهنماییت تشکر
خواستم الان بهت خبر بدم گلم
من بهشونsدادم خاموش بود گوشی به محضی روشن کرد زنگ زدن گفتند که گوشیش جا گذاشته محل کارش وخاموش شده واینکه به حرفام فکر کرده وان شاا...درست میشه همه چیز
باورم نمیشه قبول کرده استعفا بده یعنی اینقدر خدا روشاکرم حد نداره خیلی خوشحالم رفته دنبال کارهاش
ممنون پیگیری کردید عزیزم ان شاا...همیشه خوش وسلامت باشید
حسم میگه تا دو هفتخ دبگه
