یک شب زیر باران ترکم کرد و رفت
بعد از ان دلداگی درکم کرد و رفت
فکر میکردم هنوزم عاشق است، در
صاحل دست در دستش کرد و رفت
بعد من عمری نشست و عاقبت با
یار دیگری پیمان کرد و رفت
عاقبت من و ماندم و ان قلب شیشه ای
امدش دردم رو بدتر کرد و رفت
دیدمش من در خیابان زیر مهتاب
خنده اش با مردمان خوردم کرد و رفت
من ماندم و بی خوابی شب های بعد
بعد از ان دیدار اخر تردم کرد و رفت