کیا بعد بچه سوم

بچهات پسرن یادختر؟

من ۴۱ شدم  دوساله بچه دومم  پره گرفتم و فشار بالا شرایط بهرداری سوم تو این سن ندارم کاش سن کم یکی میگفت دختر جون نمیمونی همیشع بخاطر خوشی و راحتی بچه دیز اوردم  الانم پشیمونم قرق نداره دختر پسر چه سه تا دختر چه پسر چه بیشتر خیلی  شیرینه وقتی پخته تر بشی متوجه میشی  حتی کسانی که بچه بیشتر اوردن سالم ترن من دختر دایی ام یکی اورد فوت ۴۰ نشده مادرم دوتا ول خاله ام ۹ یک دختر خاله ام یکی اورد بعد نخواست الان ۴۰ همش مریض بعد اون یکی دختر خاله ام ۴ تا پشت هم الان ۵۰ شده مثل بیست ساله هاست  تازه بچه ها بیشتر باشن باهم بازی میکنن راحت میشی بعدا بزرگ بشه  کاش خدا به منم ناخواسته اون موقع داده بود  من بچه تهرانم اصالت شیراز بازم تهران سخت اقوام سه تا اوردن شهرستان راحت دیگه بیشتر انشالله حال روحی ات خوب بشه بفهمی چه نعمتی داری 

ببین من پسرم الان سه ونیم ماهه است یه دختر 9ساله هم دارم منم مثل تو پسرم بدون هیچ برنامه ریزی بدنیااومد منم ازبیست روزگی پسرم تا حدود سه هفته افسردگی شدیدگرفتم ودائم گریه میکردم تو15روز4کیلو کاهش وزن داشتم فک میکردم دنیادیگه به آخررسیده شایدباورت نشه یکماه فقط تونستم شیرش بدم ومتاسفانه شیرم خشک شد تواون مدت افسردگی پسرم خیلی حالش بدبود شیرمن رومیخورد وازشدت دلدرد سیاه میشد تادیگه سینه امونگرفت چون نوزاد کاملا حسوحال مادر رو میفهمه واونم داغون میشه. فقط بهت بگم خدا وقتی بهت داده حتما حکمتی توش هست واینو زمانی میفهمی که بزرگترشه ان شالله. تو مراکز ناباروری یه سربزن ببین هزاران نفردرحسرت یک بچه سالم هستند ولی خدا نمیده واقعا به بعضیها ووقتی به من وتو داده خیری تو کار هست میتونست اصلا نده. روزی هزاربار خدارو شکرکن این روزها میگذره ویه روز یاداین حالت میفتی وباخودت میگی واقعا چرا من اینجوری بودم. منم الان کلی ازبرنامه هام وکارام وهمه چی عقب موندم واقعاولی خداروهزارمرتبه شکر بچه هام سالمن وخداهمه ی بچه هارو واسه پدرمادراشون حفظ کنه

درکت میکنم دقیقاحال منو داری.فک کن کولیک شدیدداشت تا یکماه ازشدت بیخوابی تاصبح بچه روپام فقط میخوابیدومنم حالت نشسته میخوابیدم تازانوی پای چپم بشدت آسیب دید. بعدازکولیک رفلاکس شدید. تاالان اصلا خواب راحتی نداره بچم حتما بایدتوگهواره تابش بدم تابخوابه تا گهواره وایمیسته بیدارمیشه، الانم درحسرت اینم نیمساعت هم که شده بزارمش زمین وساکت باشه ولی فقط تو بغل آرومه.حتی یک حموم نمیتونم برم درست وحسابی ولی به امیدروزی هستم بزرگترمیشه خوب میشه ان شالله 

ازترس دوباره باردارشدن تواین سه ونیم ماه دوباررابطه داشتم اونم باهزار ترس واضطراب😣

دیگه دوتا و ۳ تا که تفاوتی نداره اونی که دوتا را خواسته و توانش رو داشته ۳ تارم می‌تونه من خودم دیدم نه اعصابم میکشه نه  حوصله همش یکی دارم اگر یکی مثل من ناخواسته دومی رو بیاره خیلی دشواره اما شما دوتا را خواستی سومی رو هم سختیش بگذره قطعا میگی خداراشکر ناخواسته بود

خداروشکر شوهرم خیلی کمک کرد تواون دوران سخت وقتی فکرمیکنم اگه مثل بعضی مردا که اصلا کمک نمیکنن توبچه داری بود الان زنده نبودم خیلی سخت بود خیلی الانم خودمو قویترکردم چون میدونم باافسردگی وناامیدی هیچی تغییرنمیکنه فقط شرایط سختتر میشه. من مادرم روهم توسن 18سالگی ازدست دادم مادرم42سالش بود فوت کرد. اگه بود اصلا این شرایط پیش نمیومد واسم

خداعزیزاتونو حفظ کنه، سختی تو نهایتا تایکسالگی بچه است که شکرخدا4ماهش گذشته دوباره همه ی روزابرمیگرده فقط صبرداشته باش وخداتو شکرکن.من همیشه آرزوداشتم 4تادخترداشتم ولی واقعا کشش ندارم

منم اولی روباهزار دواودکترباردارشدم. تنبلی تخمدان شدیددارم. دومی رو اصلا فکرنمیکردم بدون اقدام بارداربشم تازه باشگاه وشروع کردم که ماه دوم باردارشدم