کیا بعد بچه سوم

مطالبات بچه ها زیاد شده

خیلی مسئولیت سنگینیه

اصلا هم طبیعی نیست فقط اونایی که بیشتر ازظرفیتشون بچه درست میکنن ناله میکنن حالا چ خواسته وچه ناخواسته من دیدم ۴تا ۵ تادارن خیلی هم خوشحال شادن شما حتما یه مشاوره یادکتر برو اینجوری داغون میشی تاثیر منفی هم روبچه ها میزاری

شمارو یادمه

چرا برای درمان افسردگیت اقدامی نمیکنی؟

حق داری کار سختیه.

عزیزم

من برخلاف همه نمیگم ناشکری نکن واین حرفا

این فکرهات عادیه افسردگی بعد زایمان گرفتی مسیولیت هات زیاده وترسیدی 

میترسی نتونی به اون زن سابق برگردی

اگر امکانشو داری حتما روانشناس برو

غذاهای گرم حتنا بخور چون ضعیف شدن هم باعث افسردگی میشه 

اگر کسی بتونه بیاد کمکت بتونی یه کم بیرون بری میتونه حالتو بهتر کنه

به این فکرکن بچه ات نوزاد نمیمونه 

بزرگ میشه کارهات سبک میشن

خلاصه مفید ناشکری نکن خواهر ک بعدا بزنی تو سر خودت....

من خودم مامانم دوتا بچه میخواست داداشام‌ دوقلو شدن

بیخیال ناشکری نکن

بعدا میبینی چقد خوب شد ک ب دنیا اومد

وقتی ناخاسته بوده دیگه چرا خودتو ازار میدی خیلیم خوبه وقتی طعم نازایی رو‌چشیدی الان باید خدارو شکر کنی نه ناشکری

پس صبور باش عزیزم

بزودی بهتر میشی

بچت چند وقتشه؟

فازت چیه چرا فقط تو لحظه چون اولش سخت راحت میگی بده مادر من فقط دوتا بچه میخواست  دیکع نیاورد بعد ۴۶ سرطان گرفت قبل فوت گفت کاش چندتا اورده بودم چون واقعا خونه ای که بچه های بیشتر داره گم تره وقتی سن ادم بالا میره دیگه منتظر نمیشه بچه هاش بیان میدونه از اون چندتا بچه اخر یکی وقت پیدا میکنه من یک شهر دیگه خواهرم شهر خودمون به مادرم و خواهرم سخت گذشت 

خاله من  ۹ تا بچه داشت با شرایط بد ما برعکس شرایط هوب با دوتا بچه بودیم  اون ۹ تا برا ارزوهاشون مجبور شدن سخت تلاش کنن اخر به همه جا رسیدن ولی ما چون ناز پرورده شدیم دوتا بودیم  راحت همه چی از دست دادیم و تلاش هم نکردیم جدا از اون موقع سختی ها منو خواهرم سخت دوتایم مثلا زایمان من انفولانزا داشت من تنها موندم راحت نبودم با خاتواده شدهر اگه سه تا حداقل بودیم یکی مشکل داشت اون یکی بود  خانواده های پر جمعیت خیلی باحالن عید و مراسم هاشون حتی اخر هفته هاشون دور همن حیف من دیر فهمیدم که سخت از نظر جسمانی بچه سوم چهارم بیارم ولی خواهرم حتما میاره حداقل ۴ تا  تا مثل من و خودش بچه هاش تنهایی نکشن