امروز بچم اینقدر منو عذاب داد و گریه کرد و لجبازی کرد که از ظهر تا الان نمیخوام قیافشو ببینم
ازش متنفر شدم
دلم میخواد. بمیرم از دستش
واقعا حس میکنم بمیرم به آرامش میرسم
وایی نه
من هنوز بچه ندارم اما از ته قلبم عاشقشم
نه نفرت نیست خسته شدی حق داری همه خسته میشن
حق داری من یوقتایی ازدستش خودزنی میکنم
یه وقتایی هم شدید تکونش میدم
یه حس زودگذره
فقط خسته ای و کلافه
ی ذره ب خودت استراحت بده خوب میشی
من در رابطه با بچم از خودم متنفرم که تحملمکمه
عزیزم ی لحظه به نبودش فکر کن
به این فکر کن اینده دیگه میره دنبال زندگیش ی لحظه دیدنش برات حسرت میشه
متنفر نیستم فقط سرم داره منفجر میشه حس میکنم همین حالاس که پاشم برم تو اتاق درم قفل کنم اینارو بزارم تو حال خودشون😞😞😓
من متنفر که نههههه اما گاهی واقعا از دستش به جنون رسیدم😩😩😩
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
