الان که دارم اینارو مینیویسم رو تخت بیمارستان بی جون افتادم به خاطر فشار این قضیه ها بیهوش شدم سرم ضربه دید شکست خانوادم اون بیرون چشم انتظار من هر دیقه حال منو میپرسن که ببینن زندم یا نه
درد دارم خیلی درد دارم ولی از تو دارم آتیش میگیرم آدمی که یه سال به پاش سوختم پول خرجش کردم از خونه فرار کردم با نداریا و همه اخلاقای بدش ساختم عرض یه هفته اینجوری غریبه شد الانم میگه نامزدیمه حلالم کن
خدایا صدامو میشنوی باورم نمیشه واقعا😭😭