تاپیکت قفل بود هم دختره خیلی خوشگل بود هم مادرش
جالبه دامادت فکر می کرد خیلی زرنگه ولی ما خبر داشتیم دختره خودش با چند نفر دیگه بود
صبح ها بچه اش می اورد می زاشت خونه مادرش می رفت پی خوش گذرونی و با چند تا پولدار دوست شده بود بعد مرده به بهانه این که بیاد بچه رو ببره می امد با مادره!
همه اشون گند در گند بودن و به هم می امدن.