چند روزی بود متوجه شدم نامزدم یه دلخوری داره
امشب رفتم یه سر بهش بزنم از زیر زبونش کشیدم قضیه از چه قراره.
دختر خالم رفته چارتا عکس که همینجور بی هوا وقتی خونمون بوده کنارم ازم گرفته را نشونش داده و گفته که یعنی من دوسش دارم.
و گفته من هیچ مشکلی ندارم که تو هم تو زندگیمون باشی.
اولا من غلط کردم که تو را دوست داشته باشم.
دوما مگه پشت گوشام مخملی باشه که باور کنم تو دوستم داری.
دیگه دارم از ذات پلیدش میترسم.
میترسم جدی تر باهاش باهاش برخورد کنم یجور دیگه زهرشو بریزه.
من که هرچی تندی کردم جواب نداد
نمیدونم به نامزدم بگم با بیمحلی کارشو پیش ببره؟..