باردارم خیلی گریه کردم و خودمو زدم

طفلی بچه بی گناه 

منم تحت شرایط سختی ام 

آخه بچه هامون چه گناهی دارن

شوهرت نمیگه تو بارداری!!!؟ واقعا چرا همچین مردهایی زن میگیرن!!!!!

خیلی اشتباه کردی هممون توزندگی فشاررومونه 

زیارت عاشورا گوش بده  اینکاراچیه دیگه دفعه اخرت باشه واسه خودت میگم ن بچه ارزش قائل باش واس خودت

گوه خورده کی سیلی زده تورو؟

ازکدوم پدرسگی میخای بچه دار شی؟؟

حق داری ولی بدون من همش میگفتم اینا الکیه وقتی با هر بار بالا آوردن بچم‌با هر بار گریه ها و بی قراری های شبانه اش ک‌کمتر بچه ای اینجوری بود فهمیدم فرق من با زنای دیگه سر چی بود😔 الآنم بچم ناخن میخوزه بی تابه بی قراره من خیلی ب سرم اومد بدتر من نبودی مطمن باش نگم بهتره چ‌سختی های کشیدم و دیدم شوهرم خوب بود ولی ....

کل بارداری استرس داشتی اینجوری شدی عزیزم 

منم استرسیم

ولی من استرسی نبودم مالمون رو خوردن هر چی چک و سفته بود ب نام من بود مجبور شدیم خونمون رو بفروشیم تا من نیافتم زندان خدا لعنتش کنه هنوز سرش نیومده نمی‌دونم خدا چ صبری داشت.

خدا لعنتش کنه اونم تو بارداری واست اتفاق افتاد بیشتر دلم واسه بچت سوخت میدونی ی وقتایی ادم دست خودش نیست مشکلاتی دارع که نمیتونه آروم و بی دغدغه باشه

آره بچم اذیت شد من نفهمیدم مزه بچه دار شدن و خونه نویی و جهیزیه نو و ...هیچی ب هیچی اصن من دق کردم دیگه ن‌خونه دار شدیم ن ب جای رسیدیم اون ولی هر روز پیشرفت کرد اوه مشکل زیاد بود. من توی حمام می‌شستم گریه میکردم در حدی ک ب بی جونی می‌رسیدم.... حرومش باشه ایشالا 

اایشالا ی روز خوش نبینه که این بلاها سرتون اومد