دعانویسی میکنه
منم خیلی دوسش دارم همیشه مبریم خونشون
حتی بیشتر از خونه پدرشوهرم اینجا میریم
حالا من اصلا نماز نمیخونم
بعد هربار اونجا هستیم یهو وسط حرف زدنهاش در مورد ترک نماز یه چیزایی به من میگه
منم فقط گوش میدم
نمیدونم از اسرار سر در میاره یا اینکه گاهی ما رفتیم خونشون متوجه شده من نماز نمیخونم