گفت: چی درست کردی گفتم: خورشت آلو
گفت برنج اول کارخونه ای رو بریز گفتم میدونم
دوباره گفت :چرا تو این قابلمه خب خمیر میشه قابلمتو عوض کن! گفتم: موقع دم کردن عوضش میکنم .گفت :نه الان باید عوضش کنی
عوضش کردم بعد گفت الان نپَز اصلا زود واسه ناهار (ساعت۱ظهر)
گفتم خب آماده شه گرسنه شدیم میخوریم گفت :نه نذارش ( خون کرد تو دلم منم ظرف آب رو خالی کردم و اومدم نمازمو بخونم )
بعدش 😭😭😭😭