فک کنین که ب خواهرتون راهنمایی میدین یا اصلا خودتونو بزارین جای من جواب بدین😭
ده ساله ازدواج کردیم تو این ده سال پستی و بلندی زیاد داشتیم
اخلاقش های مثبتو بخام بگم
چیزی بخام ازش در حد توانش دریغ نمیکنه ازم
پدر خوبیه بچم دوسش داره(ی بچه ۷ساله داریم)
خیلی جاها پیش خانوادش ازم حمایت کرده
بدی هاش:
اگه عصبی بشه خیلی بد میشه جوری که یا منو میزنه یا خودشه یا وسیله میشکنه چن باریم خیلی بد زدتم از این اخلاقش خیلی میترسم
بد دله از خیلی چیزا محدودم میکنه
با دوستاش مشروب میخوره و از نظرش حق ندارم اعتراض کنم چون ی چیز عادیه
چن باری تو دعوا ها گفته برو خونه پدرت نمیخام ببینمت ی بارم جدی گف طلاقت بدم ولی من هر بار بخاطر بچه کوتاه اومدم ولی هر دفعه ک موندم احساس بی ارزشی و اضافه بودن کردم😭
امروز ب خاطر ی چیز خییلی چرت که مقصرم خودش بود ی دعوایی راه انداخت و گف اندازه زباله ارزش نداری دیگ واسم برو خونه بابات نمیخام ببینمت زنگ زد ب مادرم که بگه بیایید ببرینش ولی خدارو شکر اون ج نداد(نمیخام ناراحت شه مادرم)
منم گفتم بخام برم خودم میرم نمیخاد تو بگی اگه هم نمیرم بخاطر بچم و مدرسشه(خونه پدرم ی شهر دیگس)
الانم با دوستاش رف بیرون واقعا نمیدونم چیکار کنم
ولی با این اوصاف دوسم داره میدونم منم اونو ولی خب هر بار ک جدی میگه برو واقعا خسته میشم شما باشین ب طلاق فکر میکنین؟چیکار باید کنم؟
مشاور بیا هم نیس
جواب های تک ب تک شما برام مهمه میخونم