خونه مادرش ۲روزه و نیومده ظهر تاپیک زده بودم ولی گفتم بترکونن و شناسایی نشم
شوهرم بهم تهمت زد که ۱۲سال پیش گواهی بکارت گرفتی چون حلقوی بوده حتما دختر نبودی که خون نیومد
و حتما با هیلیا رابطه داشتی
اینو اروم شدم سرش خیلی حالم بد بود ولی چون برگمو پیدا کردم که رفتم خیالم راحتشد دهنشو میبندم
الان از این خیلی حالم بده ما نزدیک به یکسال باخواهرش بحثمون شده بودو کلا حرف نمیزدیم که شوهرمم گفت به هیچ عنوان باهاش کاری ندارم
حالا موقع دعوا اومدن من خواهرشوهرمو گفتم برو بیرون حق نداری بیای خونه من یهو شوهرم گفت مهمونمونه عزیزمونه سرشم بوس کرد بغلشم کرد!!!!
من ولقعا نمیتونم ارومشم باید چیکارکنم
چطوری برخورد کنم وقتی اومد