دیگه من فهمیدم که اگر نباشی واقعا زندگی برام سخته این چند روز هر کاری کردن ازم جداش کنن حدودا دوماهه همدیگرو ندیدیم و حرفم نزده بودیم حتی تو تاپیک قبل گفتم مادرم چه کار هایی برای جداییمون کرد این چند وقت هرکاری میکردم کنار بیام اما قلبم دیگه کنار نمیومدقلبم میخواستش الانم بعد این دوری به هم برگشتیم اون اومد و دوباره قلبمون به هم نزدیک شده من فهمیدم اگر نباشی من بمیرم راحتم تا زندگی کنم 💔 فقط میتونم بگم دوست دارم نور قلبم
یاد بدبختیم افتادم بعد ۱۰۰ روز برگشت
بدون اون دلم میخواست بمیرم وقتی برگشت همین حرفارو ب خودم گفتم .متاسفانه باز رفت
دوستین؟
یه چیزی بگم
چون خودمم مثل تو بودم
شایدم بدتر
نیت کردم
تا‌وقتی ک میتونم
بهترین تایمش ۴۰روزه
سعی کن هرشب
نادعلی بخونی
ینی روزی یک بارو بخون
انقدددد ارومت میکنه و دلتو قرص میکنه ک حد نداره
ب خدای بزرگت ایمان داشته باش
اهل نماز و‌این چیزا نیستم
اما
همیشه خدا
برام معجزه کرده
شمام
ب نیت
اینکه افکار منفی ازت دور بشه هرشب
بخون
یا هروقت حس بدکردی
بهم ریختی
اون افکار خواست بیاد سراغت بلافاصله بخون
یه مدت
دوری کنی و اجازه ورود این افکاررو ب خودت ندی کم گم مغزت عادت میکنه ب افکار سالم و مثبت
پس ضرر نداره حتما انجامش بده
من بقدری اروم شدم و ذهنم اروم شده تازه میفهمم زندگی چ لذتی دارع
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز