بعد بدیهی یه که ذهنم درگیر میشود و شروع به قضاوت می کند پس به الگوی قدیمی می افتد پس چطور مراقبه کند ا
آیا توصیه می کنید اینکاررو در ساعت خاصی از روزهر روز انجام دهم یا در موقعیت خاصی !
که بتوانم یه جوری ذهن را ببینم !
واز آن الگویی که معمولا استفاده می کند خارج شم
این سوال خوبی است
در واقع دومین چیزی است که می خواهم در باره آن گفتگو کنم.
این مدیتیشن باید چیزی باشد که ما بخواهیم تا آخر عمر انجام دهیم ،
هر لحظه هر روز هفته ۲۴ساعت ،چون قرار است.ما از طریق ذات خود زندگی کنیم
این طور! نیست؟
ماهیت ما آن شاهد ساکت است
بنابراین وقتی آنرا بیشتر تمرین می کنید
ذات اصلی ما قوی وقویتر می شود
و سپس آن بخش ایگو هر روز کوچک و ضعیف و ضعیف تر
می شود
زمانی که در حال راه رفتن هستید یک دفعه می بینید
که کاملا هیچ ذهنی نیست.
و هیچ پرحرفی و گفتگوی ذهنی نخواهد بود.
و ذهن کاملا متوقف می شود
شما هیچ می شوید وبا این حال تبدیل به
همه چیز می شوید.
چون آن هیچ چیز و ان
فضایی که ماهستیم
هم در درون هم دربیرون ما ساکن است.
زمانی که به آن فضا تبدیل شوی.
همه چیز می شوی این طور! نیست؟
پس وقتی ناپدید شدی و این
هم <<هویت شدگی >>با بدن
وذهن واحساسات ناگهان
ازبین می رود
تمام چیزی که احساس می کنید.
ذات اصلی است و آن جوهر درون
وبیرون است
بنابراین اگر می خواهید چند بار در روز
اینکار را انجام دهید
این یک تمرین است.
در ابتدا بله
شاید ۵ بار در روز
فقط به گیاه نگاه کنیدیا به یک شمع
نگاه می کنید
.اما به آن ناظر<< توجه >> کنید
که از طریق چشمان شما به آن گیاه نگاه می کند.
بدون هیچ فکر وهیچ فکری اصلا!
وزمانی که اینکاررا تمرین کردید
سعی کنید.کمی بیشتر اینکاررو انجام دهید
و شما باید متوجه بشید که این موضوع یک تمرین است
زیرا هر چیزی که به آن توجه کنید
در آن بسیار خوب می شوید
فکر نمی کنید؟
اگر من از الان تا پایان این ماه تمرین کنم
یک شاکی باشم
حدس بزنید تا پایان این ماه خیلی !درآن
خیلی خوب می شوم
تا بتوانم به هر چیزی که به ذهنم می رسد
شکایت کنم این طور نیست؟
پس هر چیزی که به آن توجه کنیم در آن
بسیار خوب می شویم
بنابراین من توصیه می کنم شما پیش بروید وتمرین کنید
وسعی کنید اینکاررا انجام دهید
اینکار ساده را
که من می خواهم
چیزها را نگاه کنم اما
از آن منبع!!
از آن بخش سکوت من که
فقط آن ناظر ساکت است.!
درست نگاه می کند
مثل این دوربین
فقط این دروبین ها تصویر مرا! می گیرند
اما به من فکر نمی کنند مرا ارزیابی نمی کنن
من را قضاوت نمی کنن
اما تنهاتفاوت بین من این است که
این اگاهی پشت این افکاری است که من از آن نگاه می کنم
این فقط یک اگاهی است
اکنون پاسخ من از آن آگاهی( منبع) بلند می شود.
مهم نیست من در حال حاضر هیچ ذهن پر حرفی ندارم
مهم نیست هیچ سوالی در ذهن من نمی گذرد
هر سوالی که مردم دارند
با <<مردم>>
پاسخ از آن مرکز می اید
از آن جوهر که اکنون درون من ساکن است
<<خرد هستی>>
فقط نگاه می کند
فکر نمی کند!
فقط نکاه می کند