لطفا لطفا نپرسید تو کجا بودی تو چیکار کردی چرا حق داره چون واقعا عصبانیم
حق بدید بهم الانم که حرف میزنم با گریه هست
من امشب شوهرم و بچه هام و گذاشتم پیش پدر شوهرم بعد دادن کادو روز پدر اون که به یاد گذشته با پدر و مادرم سه نفری بریم بیرون(اینو بگم که تک فرزندم)
رفتم خونه مامانم و کلی تیپ زده بودم همه لباس هامو ست پوشیده بودم رفتم خونه مامانم اینا
پدرم هم کلی خوشحال بود روز پدره و عصابش خوب بود
اینم پیش پیش بگم مامانم تابستون عمل تیروئید انجام داده و همیشههههه بهونه میاره که من به خاطر عملم عصبی میشم ولی از قبل عمل اینجوری عصبی بود
ما سوار ماشین شدیم ۳تایی و هنوز راه نیفتادیم بابام مسیر و کج کرد سمت خونه بابابزرگ سمت پدریم(باباش)و مامانم گفت چرا کج کردی اینور
گفت برسم کادو بخریم بدیم به بابام
مامانم گفت از کجا بخری؟ از اینجا که گرونه؟
من برای خودم از اینجا نمیخرم برای بابات بخری؟
بابام گفت تو و خواهر و برادرت برای بابات گوشی خریدین و زودتر دادید من نمیتونم برای بابام یک پتو بخرم ببرم براش؟
مامانم هم دائم میپیچه توی دست و پای بابام
بابام هم از صبح سر قضیه پر بود و مامانم هم اینجوری داشت ادامه میداد
بعدم برگشت خونه و گفت ریدی تو عصاب من امروز اصلا کادو هم نمیبرم
و برگشتیم خونه
منم الان اومدم تو ماشینم(با ماشین من بودیم)و همینجوری دارم اشک میریزم که چقدر بدبختم
الان چیکار کنم درست شه؟
چون بابام خیلیییی عصبی شد
منم کلا توی بیشتر بحث ها طرف مامانم هستم
ولی ایندفعه ۱۰۰۰هیچ طرف بابام هستم
چیکار کنم آشتی کنن؟
چجوری یهو موضوع و ببرم سمت دیگه ای؟
هنوز برنگشتم پیش شوهرم اینا دارم ماشین پارک میکنم برم بالا
یک چیزی بگید که موضوع رو کلا عوض کنم یهو انگار نه انگار
لطفا دلداریم هم بدید چون حق بدید آنقدر آدم تیپ زده باشه و ذوق داشته باشه بعد یهو این اتفاق بیافته...