ماه پیش بچهی خواهرمن مریض شد و یه هفته بیمارستان نه شوهرم نه مادرشوهرم هیجکدوم زنگ نزدن احوال بپرسن.
حالا بچهی خواهر جاریم مریض شده و بیمارستانه تو شهر ما( خودش یه شهر دیگهان با ۱۰۰ کیلومتر فاصله میشه تقریبا یک ساعت)
حالا مادرشوهر هی زنگ و پیام به شوهرم که زنگ بزن به اونا احوال بپرس تعارف کن بیان خونتون استراحتی کنن
منم میگم زنگ نزنه چرا وقتی خواهرزاده من مریض بود هیچکس یادش نکرد
اصلا به چه حقی اینقد دخالت میکنه
اعصاب هردوتامون خرد کرده و باعث دعوامون شده
دلم گرفته من اینقد ذوق داشتم برای فردا روز مرد برنامه داشتم حالا قهر کردیم بخاطر اونا😔
کلا هر وقت دعوامون میشه بخاطر بقیه است وگرنه خودمون دوتا خوبیم