باهاش حرف زدم. گفتم من واقعا دلم نمیخواد بهت توضیح بدم که کی بود، هر چی بود یه فکر و خیال گذرا بود و خواهش میکنم ادامه نده... اونم اول اصرار میکرد، بعدش گفت قسم بخور که هیچ رابطه با هیشکی نداشتی و منم قسم خوردم
بعدش میگفت من از کجا بدونم از این به بعد همچین چیزی پیش نمیاد؟ گفتم من تا وقتی شوهرمی بهت تعهد دارم، توی اون اوج حال ناخوش خیانتی بهت نکردم بعد از اینم نمیکنم، اما فکر چیزی نیست که کنترل کنم، اگه بازم مثل اون موقع بهم بی توجه باشی قول نمیدم که احساسمو کنترل کنم