کیا از مادر شوهراشون متنفرن

از اول رو دادی من اصلا ازاول صمیمی نشدم اصلا با خانواده شوهر قاطی نشدم حتی تلفن میخوام بزنم میگم شوهرم بزنه بعد گوشیو میگیرم سنگین باشی احترامت حفظ میشه کلا ادمای سمی حتی دوست و فامیل پررو نمیشن فاصلرو باید حفظ کنی 

مرسی 

اره ..باعث جدایی زن و شوهران همین مادرشوهر

این نیس فقط شوهرم قسط داره همش جون میکنه 

این توقع داره حقوق دو سه ماهشو ۴ روزه خرج کنیم احمق خودش دوتا خونه دوتاحقوق کلی طلا

دیشب ب شوهرم گفتم ی بار دیگ مادرت بگه حامله باشه ک هسست بریم فلان جا بهش میگم شما اگ هزینه های مارو میدین میاییم

خیلی بدجنسه وخبیثه دوتا بچه داره کلا ریده ب زندگیشون بخدا شوهرم وخواهر ششوهرم خیلی خوبن

آفرین 

حدو حدودارو زنوشوهر خودشون میتونن مشخص کنن

منم همیشه گفتم مرد پشت زن نباشه یا برعکس همه چی خراب میشه

ما کلن قطع ارتباط کردیم ..هر چی احترام میزاشتم اصلن ب ی ورش بود..جدا ازین همش دستور میداد ب شوهرم وقتی من اونجا بودم مثلن میخواست ثابت کنه ک آره پسره حرف مادرشو گوش میکنه تو پخی نیستی ..منم گفتم شوهرم بیا جدا شیم ..اینم میترسه از طلاق 

گفت غلط کردم بخدا ..خلاصه گفتم ک خودت نیتونی بری بیای 

ولی بمن کار نداشته باش

آره میره ..البته ما دوریم خداروشکر 

ولی شوهر من کار داشته باشه میره ..گاهی هم ممکنه ۵ ماه نره

چون خودشم از خانوادش زده شده ..میدونی از وقتی داداشاش زن گرفتن و دید اینا زندگی خودشون دارن و دارن پول جم میکنن اینم عوض شد ..گاهی میزنه تو سر خودش میگه چقد خر بودم احساسی برخورد کردم و چقدر پول ب فنا دادم بخاطر این اشغالا الان ک زن گرفتن تازه انگاری ارثشون طلب دارن ازم ..

روزای سختی بود چقدر دعوا داشتیم سر خانوادش ولی گذشت 

البته مادرشم هوای پسرای دیگشو داره واس همین شوهرمم 

کلن خوشش ازشون نمیاد ..الانم گاهی مجبوری کاری چیزی داره میره دو روزه بر میگرده