رو مخ ترينشون چيه؟

مادرشوهر بیشعور من...نمیان که اخه میگن اینجورمناسبتا بچه هابیان

اخي مامان بابات خيلي تنهان اونا هم پدر مادرن حق دارن با بچشون باشن

اما من جاي شما يا هركي اين مشكل رو داره بودم اينكارو ميكردم

مثلا ساعت ٦تا ٨ شب خونه يكي بعد ٨ تا ١٠ خونه اون يكي 

اينجور ناراحتي هم پيش نمياد و عادلانست

اشکال نداره انقد غصه نخور .. . مامان و باباتم شاد بودنتو میخوان صد در صد ..نمیشه سر هر موضوعی دعوا کرد ..کلا کم پیش میاد شوهرا بتونن خانومشونو درک کنن .. کاش این مراسما کلا نبود ..دورهمیای مسخره

عزیزم شام برو خونه مادر همسرت بعد شام برو خونه مامانت اینا 

میگم اخه این مادرش اینا خداشاهده نه زنگ زدن و میدونم زنگم نمیزنه که بریم اونجل..چون وظیفه ی من میدونن برم اونجاهمیشه..

الکی حرص نخور.خانواده منم چهارنفریم.اما چون خواهرو برادرای همسرم فردامیرن خونه مادرشون ،ماهم فرداشب میریم اونجاو پس فردا خونه مامانم.

میدونی خیلی براچی ناراحتم...

هی مادرشوهرو شوهرم میگم من بچه بزرگشونم...انگارمنم ده تاخواهردارم یا چی..که من نرم اونابرن..

خیلی پشیمونم کاش اصلا ازدواج نمیکردم

خب من ساعت رو مثال زدم مهم اون كار ك انجام بشه

حالا كه اينجور اول بريد خونه بابات ٢ ٣ ساعت نشستيد پاشيد شام بريد اونور تا هروقت خواستيد بمونيددد خوبه ديگه

منطقي و اروم صحبت كن با شوهرت عزيززم بعدم همينكارو ك گفتم بكنيد 

تقسيم كنيد شب يلدارو

والا من با اينكه شوهرم اصلا كار نداره خودمم گفتم بريم خونتون اما گفتم هم بيايم خونه بابام بعدش بريم اونجا 

اونم موافق بودد كلا

اینکه مثلا یه نفر لاغره بعد میاد پیش یکی که یکم چاقه مدام از هیکلش تعریف میکنه. مثل جاری من. حالا اصلا قیافه اش یه ذره هم قشنگ نیست تعریف نباشه من خوشگلم. وزنمم شصت و هفته قدمم صد و شصت و شش با یه بار زایمان. یعنی میخوام بگم خیلی هم چاق نیستم. بعد این جاریم یکم لاغره اصلا هم خوشگل نیست. تا میرسه به من مدام از هیکلش تعریف میکنه. مثلا داریم غذا میخوریم یهو دیگه نمیخوره همه میگن جرا کم خوردی میگه آدم باید مپاظب عیکلش باشه. بعد من بدبخت لقمه تو دهنم گیر میکنه. تازه من بچه هم شیر میدم. خیلی لجم میگیره از کاراش

خب عزیزم مگه لاغرخوبه؟..

براما اصلاااا زن لاغر دوس نداریم هرچه قدم خوشگل باشه مهم نیس..توهم وزنت عالیه اصلانزار کم بشیا