نیافته دلیل وجودش را و شب آسوده می خوابد !
لذت آزادی نچشیده و آزادی را دشوار میداند !
قدرت فتح دارد امّا بر پیروزی نیازی نمیداند !
از عجیب ترین احوالات بشر اینست :
قدرت رهایی ز خود دارد و همچنان اسیر بند خود میماند !
این بند را ز جهل آزادی خویش پندارد !
چنین شخص لذت سلطنت بر خویش نداند !