2777
2789

من معتقدم تا کاری رو به سرانجام نرسوندی نباید پیش کسی بگی ولی مثلا بخوام کاری رو استارت کنم یا تصمیم جدیدی بگیرم برای زندگیم چون زیاد با مامانم تلفنی حرف میزنم و ازش میخوام بعنوان بزرگتر بهم راهنمایی بده و برای موفقیتم دعا کنه یااینکه کمکم کنه بعدش ۶ تا خاله م از جریان زندگیم مطلع هستن چه باید کرد بنظرتون نمیشه نگفت آخه مامانم نگرانمه دوریم و خیلی کمکم میکنه

من که هیچی رو به مامانم نمیگم

نزدیک به ۲ سال تحت درمان مشکلات رحم و تخمدان بودن یه چیز کلی و سربسته میدونست. کارم به جراحی کشید تو بیمارستان که بودم فهمید. بخاطر همون مسائل مشکل باروری هم داشتم و مامانم نمیدونست تو اقدامم و نمیشه

تو محل کارم به مشکل جدی برخورد کردم مامامم نمیدونه

چون علاوه بر اینکه ممکنه به کسی بگه، انقدر پیگیری میکنه و با سوز و گداز هی سوال میپرسه که حاضرم اون لحظه فقط بمیرم.

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

خب این پیگیری از سر دلسوزی و نگرانیه

من علاقه ای به ترحم ندارم. اینکه هر روز و هر روز یه وضعیت ناراحت کننده رو به من یاداوری کنه چون نگرانه؟ خب کمی خوددار باشه

مثلا همون مساله ای که تو محل کارم پیش اومده بود خیلی ناراحت بودم براش تعریف کردم هر روز اون فلان فلان شده حق و حقوقتو نداد؟ 

نه

الهی اینجور بشه الهی نخوره به حق فاطمه زهرا

مامااااااان فحش و نفرین رو منم بلدم، نکن اعصابم خرد میشه

دوباره دو روز بعد همین آش و همین کاسه....

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

من علاقه ای به ترحم ندارم. اینکه هر روز و هر روز یه وضعیت ناراحت کننده رو به من یاداوری کنه چون نگرا ...

دقیقا متوجه منظورت شدم چون این شرایطو این مسائل رو منم دارم لای منگنه قرار میگیرم

دقیقا متوجه منظورت شدم چون این شرایطو این مسائل رو منم دارم لای منگنه قرار میگیرم

🤕🤕

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز