2777
2789

شده.بله .

روزهاست چشمِ امیدم به لطفِ اجابتِ توست💔 ، ناامید نخواهم شد ، تا در بگشایی ...ای مهربان.💕برای پرواز در ارتفاع بالا ...بالهای قوی لازم داشتم ،رنج هایم را نگریستم به شادی هایم فکر کردم..به عبور و مرور  آدمها در زندگیم ... و آنگاه بود که دریافتم به هیچ کس جز خدا اعتماد نباید کرد. سراسیمه به سمتی بازگشتم که نشانی او بود...پذیرفت مرا دست بلاکیف مهربان ش را حس کردم ، و حالا نیک میدانم برای پرواز بایدکه ،بالهایم را تمرین میداد .هیچ چیز در زندگی اتفاقی نیست. 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بارها گفته‌اند خنده‌هایت زیباست!
می‌دانم لبخندم را از تو به ارث برده‌ام!
از تو شروع می‌کنم برای نوشتن.
سال‌هاست که من حبس شده‌ام کنار تنِ سفیدپوشت و به تو نگاه می‌کنم.
زمان از آن روز متوقف شد؛
وقتی گفتم بگذار برای آخرین بار ببینمش.
هوا سرد بود اما قلبم داشت مثل خورشید همه چیز را گرم می‌کرد.
باید خانم‌وار رفتار می‌کردم اما دردِ دلتنگی روی شانه‌های کوچکم سنگینی می‌کرد. خیلی سنگینی می‌کرد؛ درد ندیدنت، نبودنت، همیشه رفتنت و قولی که ...
قلبم می‌دانست هیچ‌گاه بازنمی‌گردی.
گفتم نرو. گفتی زود میروم و برمیگردم.
گفتم نه تو برنمیگردی.
حرفم با غبار غم مخلوط شد و روی صورتت نشست انگار خودت هم میدانستی رفتنی شدی. این را همه چیزت داد می‌زد؛ صورتت، سکوتت، عکسی که گرفته بودی و دیگر نمی‌خندیدی. انگار تو هم لمس فرشته‌ی مرگ را حس کرده بودی.
جثه‌ی کوچکم دهان باز کرد و اشک‌ها بیرون ریختند.
چشمانت را بستی تا درد من را نبینی. رفتی بیرون. فکر کردم بدون خداحافظی می‌روی. فکر کردم دوستم نداری.
فکر کردم آخرین لبخندت را دیگر نخواهم دید.
فکر کردم...
اما چند دقیقه بعد دوباره از در وارد شدی. لبخند همیشگی‌ات نشست روی صورتت.
جلوی پاهای کوچکم زانو زدی و محکم بغلم کردی.
میخواستی جای همه‌ی کسانی که دوست داشتی من را بغل بگیری.
سِر شدم.
میخواستی تمام مِهری که برایت مانده را به رگ‌هایم تزریق کنی تا درد نبودنت را بتوانیم تاب بیاوریم.
آخرین آغوشی که می‌خواستم تا پایان دنیا کش بیایید، هزار پاره شد و تو رفتی....
کف دستانم را جلوی صورتم گرفتم. حالم بد بود. اتاق دور سرم می‌چرخید.
از اینکه تو میروی و هیچ کاری از دستان کوچکم برنمی‌آید. چرا برای تو می‌شد؟ چرا برای من؟
من همان روز مردم. از من یک مرده‌ی متحرک روی زمین کاشته شد.
بزرگترین تکه از قلبم را کَندم و روی سینه‌ات گذاشتم تا سردی خاک جسمت را نلرزاند.
قلبت ایستاده بود. حاضر بودم قلبم را کامل به تو بدهم. زندگی چه معنایی داشت؟ برای چه من زنده بودم وقتی دیگر تو نبودی؟ وقتی برای همیشه، زیباترین لبخند جهان به خاک سپرده شده بود؟

آره از دیروز تا دیشب داشتم خفه میشدم تا اینکه یک پیام ساعت دوازده اومد روی گوشیم از آسمون اومدم زمین 

🖌️تو زندگی ما یک سری آدما هستند که ...!!!               تو در معاشرت باهاشون اونا را عمیقأ تحسین می‌کنی   بس که مهربونند، خوش قلبند،خوش اخلاقند ،یک رنگند،همراهند،با سلیقه و با حوصله اند اصلا درجه یک هستند یهو از ته قلبت میگی ای خدااااکه تورو حفظت کنه الهی که باشی همیشه                                         برای تو : که «رنجیدی و نرنجاندی»

بارها گفته‌اند خنده‌هایت زیباست!می‌دانم لبخندم را از تو به ارث برده‌ام!از تو شروع می‌کنم برای نوشتن. ...

چقدر زیبا اجازت اسکرین بگیرم

🧜‍♂️هیچ کاربر آقایی ب هیچ عنوان روی کامنت من ریپلای نزنه متشکر🧜‍♂️

آره از دیروز تا دیشب داشتم خفه میشدم تا اینکه یک پیام ساعت دوازده اومد روی گوشیم از آسمون اومدم زمین

خدا روشکر گاهی فقط یک پیام باعث جان گرفتن دوبارمونه!

🧜‍♂️هیچ کاربر آقایی ب هیچ عنوان روی کامنت من ریپلای نزنه متشکر🧜‍♂️

بارها گفته‌اند خنده‌هایت زیباست!می‌دانم لبخندم را از تو به ارث برده‌ام!از تو شروع می‌کنم برای نوشتن. ...

آفرین .زیبا 

روزهاست چشمِ امیدم به لطفِ اجابتِ توست💔 ، ناامید نخواهم شد ، تا در بگشایی ...ای مهربان.💕برای پرواز در ارتفاع بالا ...بالهای قوی لازم داشتم ،رنج هایم را نگریستم به شادی هایم فکر کردم..به عبور و مرور  آدمها در زندگیم ... و آنگاه بود که دریافتم به هیچ کس جز خدا اعتماد نباید کرد. سراسیمه به سمتی بازگشتم که نشانی او بود...پذیرفت مرا دست بلاکیف مهربان ش را حس کردم ، و حالا نیک میدانم برای پرواز بایدکه ،بالهایم را تمرین میداد .هیچ چیز در زندگی اتفاقی نیست. 

نوشته خواهرمه دیشب استوری کرد سالگرد بابام بود فکر نکنم ناراحت بشع

دست به قلم زیبایی زیبایی داره خواهرتون👏🏻

🧜‍♂️هیچ کاربر آقایی ب هیچ عنوان روی کامنت من ریپلای نزنه متشکر🧜‍♂️

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792