حالم نرماله ها ی دفه عصبی میشم و تپش قلب میگیرم لعنت بهش کاش مث ادم دکمشو میزد ب درد نخور حالا خوبه خودم قهوه ایش کرده بودم با هزار خاهش و تمنا برگشت گولم زد و بدون خدافظی ولم کرد حروم زاده
خب میگم ک اگه اونقدام برات بی اهمیت نبود ک میگی اگه بود حتی بهش فکر هم نمیکردی چه برسه ب اینکه درمور ...
خب فقط ی قسمت داستانو بهت نگفتماونماینه ک مادرش بشدت مخالف و متنفر بود از من و این میمونو تهدید کرده بود اگ با من ادامه بده مامانش خودشو میکشه و تو همین بحثا و جریانا پسرک غیبش زد