2777
2789

فردا عروسی دعوت‌یم من هروقت اردو میرفتمم خوابم شب قبلش نمیومد الانم بیخوابی زده ب سرم خواستم اینو تعریف کنم


چون نمیخوام شاسایی بشم بااسمهای مستعار میگم

یه آقایی بود ب اسم آقا حسین ایشون ۲تا پسر داشت ویه دختر

چون توروستا رسمه دختر زود عروسی کنه دخترخانمشونو ۱۳/۱۴سال داشت ک فرستادن خونه بخت

زن آقا حسین سمیرا خانوم خیییییلی خسیس بود

طوری ک توکل فامیل مشهور بود

مثلا ما میرفتیم‌خونشون فامیل درجه یکمونن

حسین آقا میگفت برو میوه واجیل بیار خودشو میزد ب نشنیدن ک یعنی نمیشنوم

مثلا پیش ما ی ۱۰بار میگفت اخرش باحالت صدای بلند وعصبانیت میگفت 

سمیرا خانوم تازه میرفت مثلا دو سه تامیوه با چنتا دونه اجیل میاورد

بعد مثلا گاهی میشد ک اقاهه عصبی میشد خودش میرفت پر میکرد ظرفارو

ماییم ک بی هیچ سرانجام خوشیم

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

این سمیرا خانوم همیشع میگفت دست خودم‌نیس اینجوری ام

ب دخترش خیلی کم جهیزیه داد

لباسای کهنه میپوشید برا بچه هاشم تمینطور میدوخت وتنشو ن میکرد هیچوقت ندیدم ارایشی بکنه یااصلا لوازم ارایشی داشته باشه خدایی خیلی کاری بود وزیباهم بودا همش قالی میبافت شوهرشم کار میکرد مغازه خریدن وی خونه خییییییلی بزرگ هم ساختن

ماییم ک بی هیچ سرانجام خوشیم

پسر بزرگشم راهی خونه بخت کرد ک همون حیاطه انقد بزرگ بود ک برا اونم واحد ساختن 

دخترش تازه عروس بود ک باردار شد

از قضا سمیرادخانوم فهمید ک خودشم بارداره ی پسروی دختر

ماییم ک بی هیچ سرانجام خوشیم
بزار

چشم گلم

بله میگفتم همه گفتن ی گوسفند قربونی کنید چون هردوتون باردارید

نمیدونم از خساست بود از چی بود نکردن

هم خونه داشت

هم ماشین

هم مغازه

دوتااز بچه هاش رفته بود.برا پسر کوچیکه دنبال خواستگاری بودن

دوقلوهم باردار بود

تااینکه نصف شب ک همسرش خونه نبود دخترش دردش گرفته بود

برف باریده بود از زانو

دامادش ازشانس خونه بود

در تک تک خونه اهالی روستارو زدن ک ب دادمون برسید هرکس دروباز میکرد وبرف ومیدید میگفت ببخشید نمیتونم بیام

ماییم ک بی هیچ سرانجام خوشیم

تااینکه ی اقایی ک گواهی نامه اش کاغذش اومده بود خودش ن قبول میکنه اینارو بیاره شهر تا دخترش زایمان کنه

وسط راه چون جاده لیز بود ماشین سر میخوره میفته ته دره

همشون زخمی میشن بجز سمیرا خانوم ک در ماشین بازشده بود وپرت شده بود بیرون وخورده بود ب یه سنگ بزرگ و درجا فوت کرده بود

ماییم ک بی هیچ سرانجام خوشیم
صدام کن لطفاً بیام بخونم.گم نکنم تایپیکت را

حالا این خانوم باردار بود ۴ماهو ردکرده بود

ازطرفی زمستون اونسال نمیدونم محرم بود یا صفر

دیه ها دوبرابر

سمیرا وبچه هاش شدن ۳نفر با دیه دوبل

ویه اقایی ک گواهی نامه نداشت براش زدن قتل عمد!!!

ماییم ک بی هیچ سرانجام خوشیم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792