بعد سه ماه شوهرم مرخصی گرفته اومده صبح تا عصر ساعت ۴ باهم بودیم بعد رفت گفت ماشینو میبرم یکم کار دارم درستش کنم رفت الان عصر تا حالا پیش خانواده خودشه قرار بود بیاد خونه ما ولی نیومده هنوز گفته میام ولی هنوز نیومده و خبری نیست ازش
بعد چند ماه اومده منو ببینه ولی خودش تنها رفتن دور هم هستن
سخت نگیرید
اونم خانوادشه
دلش برای اونا هم تنگ شده
برای شما هم تنگ شده
از الان حساسیت به خرج ندید
شاید بعد مدتها خواستن همو ببینن حرفی باشه نخوان عروس متوجه بشه
چرا جدا نمی‌کنیم این چیزا رو
من مادر شوهرم با شوهرم کارداشته باشه تنهاشون می‌زارم راحت باشن
بابا حریم ها رو جدا کنیم
چه اشکال داره
شما هم گاهی با خانوادت تنهایی حرف میزنی شوهرت متوجه نشه
حتما که نباید همه چیز رو بدونیم ما
