سلام دوماهه ک پسرم بدنیا اومده شوهرم اولا از ذوقش کمک میکرد ولی حالا اصلا من خیلی خسته میشم تمام روز کارای خونه بچه شب بیداریا بهش فهموندم ناراحتیمو ولی بدتر باهام دعوا میکنه ب جای اینکه درک کنه خودشو میزنه ب اون راه تازه وقتیم میاد و من مثلا غذا میارم و فلان باز بچه رو نگه نمیداره نمیدونم انتظار داره من چجوری هم بچه نگه دارم هم کار کنم خسته شدم حالم خیلی بده کمرم درد میکنه انقد کار کردم دلم ب حال خودم میسوزه خیلی دلم پره ب جز اینا تازه دعوا ام میکنه با من ک چرا گریه کرد چرا نمیخوابه انقد خسته شدم ک دلم میخواد حتی جدا بشم ولی خب بچه دارم نمیتونم ..نمیدونم اولای به دنیا اومدن بچس اینجوری همه چیز بده یا کلا اینجوری قراره ادامه داشته باشه شما بگید چیکار کنم من ی دلم میگم بشین باهاش حرف بزن بگو دارم کم میارم منم ادمم ولی از اینکه بیشتر نفهمه منو و حرفاش بدتر ناراحتم کنه میترسم
من بچه ندارم ولی یه ماه درگیر ویروس بودم ،فقط غذا درست میکردم خونه رو کلا ول کردم و شوهرم وقتی میدید ظرفا نشسته خودش میشست،شما هم فقط به بچه برس و غذا درست کن ،شوهرت وقتی ببینه نمیرسی انجام بدی کمکت میکنه ،برای ظرف هم اگه نمیشوره ماشین ظرفشویی بخر