ی خواهر شوهرم دارم مجرده ورایتش براش خواستگار درست ودرمون نمیاد بچه ها همش تیکه میندازه ک بچت شیرخشکیه یا ب بچم میگه بره بی مادر آخه بخاطر کارم مجبور شدم ۱۰ روز بچمو بزار پیش مامانم وبرم
بعد من بعد از ۷سال بچه دارشدم وقبل از اون تو این ۷سال هی میگفت بچه بیارید وخلاصه دخالت میکردمنم اعصابم خورد شد به داداشش پیام دادم کسی ک مجرده دینش ناقشه و...
داداشش گفت خودش میدونه منم گفتم
دخترمجرد عقل نداره
بلانسبت بقیه منظورم اون بود
خلاصه امروز ب شوهرم زنگ زده خواهر برادری حرف زدن میگه زن داداشمون فک کن بهم تیکه میندازه ک مجرد موندی ولی چ کارکنیم ..
دلمم سوخت از ی طرف آخه دوس داره ازدواج کنه کیس درس درمون نمیاد از ی طرف هم دلم خنک شد چون همش دخالت ورییس بازی میکنه
الانم عذاب وجدان دارم
کارم بد بود