امروزرفته بودیم بیرون با دوتا از دوستام یکیش مجرده منو اون یکی دوستمم دوتامون متاهلیم
هی داشت ازشوهرش میگفت ک دلم به حالش میسوزه کفشاش و لباس و شلوارش کلا پارس پول نداره بگیرهو این حرفا نیم ساعت بعدحرفش یه پسره بهش شماره داد اشاره کرد رفت گرفت بهش گفتم خاک توسرت نرو اگه اون رفیق شوهرت باشه چی اگه یکی ازاشناهای شوهرت باشه چی رفت گرفت اومدبعدش نشسته بود خود ب خود گریه میکرد میگفت عذاب وجدان گرفتم بچه ها الان رفیقم پیشمه بعداینکه شماره رو گرفته بود میگفت برم یدونه سیم کارت قایمکی بگیرم هروقت شوهرم خونه نبود چت کنیم و اینا گفتم حب چ فایده اخرش ک چی؟؟اون نمیادتورو بگیره ک توشوهرداری
بعد باز باخودش داشت کنجار میرتفت گفت مریم من الان خیلی عذاب وجدان دارم از یه لحاظ میگم حالا شماره اون یارو رو گرفتم اون یارو منتظره منه منتظره ک بهش زنگ بزنم از یه لحاظم میگه دلم ب حال شوهرم میسوزه چی کنم میگه از یه لحاظ عذاب وجدان شدید دارم ک اون یارو منتظره منه😐😐😐😐😐😐