هر ارزوی ک میکردم همه اطرافیام بهش میرسیدن
من بعد تموم شدم ذوقم بهش میرسیدم
خیلی دلم شکسته غم صورتمو گرفته
لبام از شدت غم سیاه شده
هیچکس نمیفهمه چمه
من خیلی تنهام
من پنج سال انتظار بچه
خبر بارداری خواهر رسید
نمیفهمم خوشحال باشم یا....
تویی ک الان ب زبونت میاد حسودی نکن ب خواهرت توجای من نیستی پس هیچی نگو
همیشه حس های ترحم مال من بودن....