قبلا تعریف کردم
من سرکلاس بودم
یه استاد داریم خیلی آدم اوکیه و اجازه میده اگه گرسنه شدیم در حد یه لقمه بخوریم سر کلاسش
یه بار سرکلاس یکی از بچه ها داشت خیار میخورد
استاده گفت بچه ها خیار که دیگه نخورید دیگه
یکی از اون ته پرسید استاد بوی خیارو حس کردید منه اسکول هم برگشتم گفتم نه خوده خیارو حس کرده
مرده بودیم از خنده
استناده هم عین رب شده بود اینقدر خندید