۱۴ سال پیش.عاشق پسر همسایه.یه تجربه خاص و تکرار نشدنی.هنوز یاد خندیدنش ضربان قلبمو بالا میبره.البته از دور عاشقش بودم.حتی به بودن باهاش فکر نمیکردم.چون تجربه ای نداشتم.فقط دیدنش کافی بود.خیلی خیلی هیجان انگیز و نفس گیر که هیچوقت تکرار نشد اون حس.
جای پاش و راه رفتنش همه چیز دیوونم میکرد.چقدر معصوم و خوب بودم...
قد بلند و خوشتیپ و ۵ سال بزرگتر...جالبه ازون موقع تا حالا ندیدمش.ازدواج هم کرده.