دیشب از حرف شوهرم تا صبح گریه کردم من بعد دو تا سقط دوباره حامله شدم بعد خیلی استرس دارم همش بخودم دستمال کاغذی میکشم ببینم خدانکرده لکه بینی نداشته باشم اصلا برام عادت شده دیشب داشتم میگفتم سوزش ادرار دارم شوهرم گفت ازبس دستمال بخودت میکشی حواستو جمع کن این سری بیفته من دیگه اون آدم سابق نیستم میزنم زیر همچی با اینکه تو سقطای قبلی یکیش هماتوم داشتم یکیش کیسه آب پاره شد من مقصر نبودم حالا میخواستم بهش بگم من میرم خونه مامانم اگز بچه موند برمیگردم اگر نموند هیچوقت نمیام مطمئنم اونم میگه برو مهم نیست بنظر شما بگم؟