2777
2789

وقتی بچه بودم بابام زن گرفت مامانمم میگه بخاطر ما مونده ولی معلوم نیست بخاطر ماست یا اینکه برنگرده پیش خانوادش از اونطرف زن بابام بعد چند سال افتاده دنبال اینکه بره بچه بکاره بابامم هرچی که مربوط ب درس باشه کم نمیزاره برام ولی از جهات دیگه میگه پول ندارم و من از این ناراحتم با بچه دار شدنش همینقدر توجهی هم ک ب ما داره از بین می‌ره ولی همه جوره خرج زنش میکنه مامانمم جا اینکه طرف من باشه همش طرف بابامه کافیه من نتونم جلوی ناراحتیمو بگیرم و یکم گریه کنم یا یکم عصبی شم دیگه کل خونه رو می‌زاره رو سرش انقد بحث می‌کنه باهام ک واقعا دلم میخواد خودکشی کنم همیشه تخریبم می‌کنه حتی تو خاطره تعریف کردناش ی بار بهم گفت منو بابات اصلا تورو نمیخواستیم دیگه تو اومدی اون اوایل من ی کارایی میکردم که تو ب دنیا نیای انقد هم از دوستام ضربه خوردم یا آدمای ناشی شدن دیگه زیاد با کسی صمیمی نمیشم اگه هم کسی بخواد فاصله میگیرم با این وضع رل و کات کردنای ی روزه هم جرئت ندارم جواب پسریو بدم ک مبادا اونم به دردام اضافه بشه واقعا خستم غریبه ها بیشتر از خانوادم ازم تعریف میکنن همکلاسیم می‌گفت مامان بابات حتما خیلی افتخار میکنن و خوشحالن ک تورو دارن

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز